تو یه ذره هم شبیـــــه کسی که پاره ی تنم بود نیستی
تو عوض شدی که حالا سر و هیچ و پوچ توو روم وامیستی
ته چشمات امــــــروز دنبال یه خورده احساس بودم
کمترین حق منه من که باهات اینهمه رو راست بودم
انقده دور شدی و مغرور شدی که دیگه کور شدی عشقمو نمیبینی
تو که میری با خیال راحت ولی سرنوشتمو نمیبینی
سنگ شدی اهل جنگ با همه یه رنگ شدی که باور کردم
که از وقتی عاشقت شدم فقط حالمو بدتر کردم
آخه با هر کی به غیر از من حالت خوبه یعنی چی
فردایه خودت چی میشه حالا امروزه من هیچی
بهتر میشه حتما بعد از تو دنیای من اما تو
مجبور میشی آخر یه روز پس بگیری حرفاتو
اینقده دور شدی و مغرور شدی
که دیگه کور شدی عشقمو نمیبینی
تو که میری با خیاله راحت ولی سرنوشتمو نمیبینی
سنگ شدی اهله جنگ با همه ی رنگ شدی که باور کردم
که از وقتی عاشقت شدم فقط حالمو بدتر کردم
در حال جستجو در سایت . . .