این کودک گریان ز حال سنگین کابوس
تسکین نمی یابد به هیچ آغوش و لالایی
افسوس در خواب های من تا چشم بیند
کاروان هول و هذیان است
آن گسترش ها و آن صفا
آن پیل ها و اسب ها و برج و باروها
و سقف هایی که فرو می ریخت
افسوس
آن سقف بلند آرزوهای نجیب ما
افسوس، افسوس
انگار در من گریه می کردند
انگار در من گریه می کردند
دیگر کدام از جان گذشته (دیگر کدام از جان گذشته)
زیر این خون بار (زیر این خون بار)
این هر دم افسون بار (این هر دم افسون بار)
این هر دم افسون بار
این هر دم افسون بار
شطرنج خواهد باخت
شطرنج خواهد باخت